در نشست «ساختار جامعه هنری ایران؛ مسائل و نیازهای پژوهشی» مطرح شد؛
ساختارهای حاکمیتی هنر در ایران نیازمند بازنگری است
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی، در این نشست که روز سه شنبه 25 آذر و به مناسبت هفته پژوهش برگزار شد، محمدعلی خبری عضو هیئت علمی گروه پژوهشی پژوهش هنر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی، ضمن اشاره به چالشهای موجود در ساختارهای رسمی هنر ایران، تلاش کرد تا مقولههای بحرانی یا بحرانزا در ساختار رسمی هنر ایران را در پنج بعد بررسی و تحلیل کند.
از دیدگاه این عضو هیئت علمی بحران مفهومی، بحران مدیریت، بحران آکادمیک، بحران پژوهشی و بحران «داده» و «ارتباط»، پنج وضعیت بحرانی یا شبهبحرانی در ساختار رسمی هنر ایران است که البته با یکدیگر در تعامل قرار دارند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند.
محمدعلی خبری، در آغاز این بررسی، ضمن اشاره به تفاوت مفهومی و ریشههای تاریخی بعضاً تفاوت شکلگیری و تطور تاریخ هنر در ایران و غرب، بر این نکته تاکید کرد که آنچه پیش از دوران مدرن در ایران هنر تلقی میشد دقیقاً آن مفهومی نیست که در دوران مدرن از «هنر» یا «Art» ادراک میشود؛ در ایران پیشامدرن، هنر بیشتر در مفهوم پیشه به کار میرفت و آنچه امروزه به آن «هنرهای زیبا» میگوییم تا حدود زیادی با زندگی روزمره مردم و نیازهای آنها ارتباط داشت در حالی که در دوران مدرن، این مفاهیم زیباییشناختی هستند که اهمیت پیدا میکنند و نه کارکردهای روزمره هنرها؛ بنابراین ما در هنر کشور بیشتر با مفاهیم مدرنی از هنر مواجهیم و از همین رو شاهد یک گسست در هنر پیشامدرن و هنر مدرن هستیم.
خبری «بیثباتی مدیریتی»، «فقدان تخصصگرایی»، «منابع ناکافی» و «سیاستگذاری واکنشی» را چهار آسیب جدی در قلمرو مدیریت هنر در ایران عنوان کرد که حکمرانی هنر در ایران را با وضعیتی بحرانی مواجه کرده است.
از دیدگاه وی، نظام آکادمیک ما در حوزه هنر نیز با چالشهایی جدی مواجه است که از جمله میتوان به تناقضات در ماموریتهای آموزشی در این حوزه اشاره کرد؛ دانشگاههای ما تا چه اندازه متناسب با نیاز جامعه به موضوع تولید هنر و هنرمند پرداختهاند؟ آیا توانستهاند هنرمند تولید کنند؟ آموزش چارچوبهای نظری و مکاتب هنری ـ که عموماً بر اساس تجربه تاریخی هنر در غرب شکل گرفته است و چندان قرابتی با تجربه تاریخی ایران ندارد ـ مانع از آن شده است که آکادمی ایرانی بتواند درباره هنر و هنرمند ایرانی بهخوبی تامل کند و فضایی فراهم کند که دانشجویان هنر بتوانند عملاً به خلاقیت و تولید آثار هنری بپردازند و در زمینه هنر، آفرینشگر باشند و سپس از خلال این نوع کنشگری، با تاملات نظری و مکاتب هنری آشنا شوند.
در حوزه پژوهش هنر نیز، بسیاری از کارهای انجام شده، پراکنده، ناهماهنگ و بدون خروجیهای مشخص انجام شده است؛ اساساً در آموزش و پژوهش پژوهشگران حوزه هنر نیز نظام آکادمیک ما چندان موفق عمل نکرده است زیرا کار پژوهش و پژوهشگر هنر در نظام دانشگاهی ما در عمل چندان جدی گرفته نمیشود. همین پژوهشهای معدود نیز مورد توجه سیاستگذاران فرهنگ و هنر قرار نمیگیرد. ما فاقد بانکهای پژوهشی و اطلاعاتی در زمیه هنر هستیم. بعضاً کارهایی به صورت جزیرهای در نهادهای متعدد انجام میشود ـ که بعضاً تکراری و موازی کاری هم هستند ـ و نتوانستهاند به انباشت دانش در این زمینه منجر شوند. هنرپژوهان ما، همچون هنرمندان ما، چندان بایکدیگر در ارتباط و تعامل نیستند و ما شاهد همافزایی در این حوزه نیستیم.
در پایان این نشست، حاضران به پرسش و پاسخ و گفتگو در زمینه مباحث مطرح شده پرداختند.


نظر شما :