مرکز خدمات تخصصی ICT
مرکز تخصصی فرهنگ و فنآوری: ضرورتها و زمینههای فعالیت
«فرهنگ» یکی از تأملبرانگیزترین و در عین حال مهمترین مفاهیمِ علوم انسانی و مطالعات اجتماعی محسوب میشود. تا مدتهای طولانی «فرهنگ» به مجموعهای از فعالیتهای فکری و هنری محدود میشد، اما به دنبال تشکیل کنفرانس جهانی فرهنگ و توسعه در سال ۱۹۸۲ و همچنان اعلام دهه جهانی توسعه و فرهنگ (سالهای ۱۹۹۷-۱۹۸۸) از جانب سازمان ملل متحد مفهوم و تعریف فرهنگ تغییر یافت. طبق تعریف این کنفرانس فرهنگ عبارت است از: «مجموع کامل مشخصههای ممیزه روحی، مادی، فکری و عاطفی، که یک جامعه یا گروه اجتماعی را مشخص میکند. نه تنها شامل هنرها، بلکه شامل اشکال زندگی، حقوق اساسی انسانی، نظامهای ارزشی، سنتها و اعتقادات نیز میشود».
در کشور ما نیز، ضرورت توجه عمیقتر به این مفهوم از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی احساس شد و به تعبیر امام خمینی(ره) : « فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای ملت است... آن چیزى که ملتها را میسازد، فرهنگ صحیح است... اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح میشود». مقام معظم رهبری نیز بارها در سخنان خود به جایگاه ارزشمند فرهنگ اشاره کردهاند و ضمن تأکید بر این نکته که: «ما نمیخواهیم با نگاه افراطى به مقولهى فرهنگ نگاه کنیم؛ بایستى نگاه معقول اسلامى را ملاک قرار داد و نوع برخورد با آن را بر طبق ضوابطى که معارف و الگوهاى اسلامى به ما نشان میدهد، تنظیم کرد»، فرهنگ را در سه عرصهی مختلف دستهبندی کردهاند: «اول، در عرصهی تصمیمهای کلان کشور؛ دوم، فرهنگ به عنوان شکل دهندهی به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. و عرصهی سوم، به منزلهی سیاستهای کلان آموزشی و علمیِ دستگاههای موظف دولت است».
لذا با توجه به تأکید همیشگیِ مسوولان و اندیشمندان نظام، بر مقولهی فرهنگ، تدوین و تقویت نظریهها و ارائه الگوهای بومی مبتنی بر نتایج پژوهشها و مطالعات اکتشافی بومی و تطبیقی (متون اسلامی- ایرانی و شرقی- غربی) و کاربست این الگوها در نهادهای تأثیرگذار کشور مانند نهاد خانواده، آموزش و پرورش، آموزش عالی، رسانه های جمعی و نظایر آن ضروری به نظر میرسد.
به همین خاطر، فرهنگ را باید در مفهوم گسترده و به منزله بافتی پیچیده و با روابطی متقابل در نظر گرفت که مجموعهای از سنتها و دانشها و نیز شکلهای متفاوت بیان وتحقق فرد در بطن جامعه استوار است. فرهنگ همچنین مجموعهای از خصوصیات معنوی، مادی و عاطفی است که جامعه یا گروه اجتماعی را متمایز میکند.
* * *
با این توضیحات، اگر سیستم اجتماعی را به طور کلان، دارای چهار خرده نظام «سیاسی»، «فرهنگی»، «اقتصادی» و «اجتماعی» در نظر بگیریم، بدون شک فرهنگ بخش مهمی آن محسوب میشود و در این میان، یکی از مهمترین عوامل و متغیرهای ساختاری و کنشی که بر خرده نظام فرهنگی تأثیرگذار است، «فنآوری» نامیده میشود.
فناوری گاه سخت افزار، و گاهی افزار تعریف شده است. در تلقی سخت افزارانه، فناوری معادل ابزارها و وسایلی تلقی میشود که زندگی ما را کارآمدتر و راحتتر می سازد. تعریف نرم افزارانه بیشتر به افکار و آرایی معطوف است که زمینه استفاده از ابزارها را فراهم میآورند. در تاریخ فلسفه فناوری، دیدگاه سخت افزارانه نسبت به دیدگاه نرم افزارانه، ارجح است. همچنین فناوری به شکل خُرد و کلان نیز دستهبندی شده است. در بُعد کلان هر ابزار محاسباتی و عقلانی را فناوری مینامند. در مقیاس خرد، شیوه استفاده و بهینهسازی و حتی تأثیرات هریک را میتوان فنآوری برشمرد. به هر ترتیب، بشر در طول تاریخ با اختراع و به کارگیری هر فنآوری برای سامان دادن به زندگی فردی و اجتماعی از فنآوری به واسطهی به کار میرفتند، اما گستردگی و پیشرفت و عمومیت فناوریهای جدید فعلی را ندارند، نیز مظاهری از فناوری در نظر گرفته می شوند. این رویکرد از جهت انسان شناسی و فلسفی به آن اندازه بزرگ است که بیشتر اشکال فرهنگ مادی را فناوری میداند. طبق این چشم انداز، نمیتوان فرهنگی را سراغ گرفت که در آن فناوری موجود نباشد، خواه این فرهنگ قدیم یا جدید باشد.
رویکرد خُرد یا جزئینگر نسبت به تعریف فناوری، تنها فناوری جهان جدید را فناوری میداند و قائل به تفاوت ماهوی میان این دو نوع فناوری است. در این دیدگاه قاعده بر این است که فناوری جدید و تأثیرات مختلفش را قابل قیاس با فناوریهای دیگر نمی بینند و لذا این فناوری را کاملاً به صورت مجزا و مستقل مورد بررسی قرار میگیرد.
به این ترتیب، نسبت میان «فرهنگ و فناوری»، که دربرگیرنده تمام ابعاد زندگی انسان در طول تاریخ است، به حدّی است که به یکی از مهمترین ابعاد اکثر پژوهشها در مجموعۀ علوم اجتماعی تبدیل شده است و بر علوم اجتماعی، این نسبت در فلسفه، ادبیات و حتی هنر هم مورد بررسی قرار گرفته است. مفاهیمی مانند از «خود بیگانگی»، «انسان تک ساحتی» در علوم اجتماعی، «رمانتیسیسم» در ادبیات، «سیطره تکنیک بر سرنوشت» در فلسفه، برای توصیف رابطه بین فرهنگ فناوری ابداع شدهاند و غالباً جنبههای منفی فناوری بر فرهنگ را تبیین کردهاند.
* * *
با این حال، مطالعات، پژوهشها، کتابها، مقالهها، همایشها، پنلها و نشستهای تخصصی برگزار شده در مورد نسبت میان فرهنگ و فنآوری در ایران در چند سال اخیر، شتاب زیادی گرفته است؛ اما آنچه در این میان کمتر به آن توجه شده، همافزایی و همگرایی میان این دو مفهوم در توسعه و گسترش عملی آن بوده است. به عبارتی کمتر پژوهش و مطالعه ای به تدوین الگویی برای پیوند و همگرایی فرهنگ با فنآوری همت گمارده است.
این در حالی است که نیل به آرمانهای ارزشمند نظام مقدس جمهوری اسلامی در عرصه ملی و بین المللی، مستلزم بهرهگیری شایسته از دانش و «فنآوریهای نوین ارتباطی» به منظور دستیابی به یک «فرهنگ اسلامی-ایرانی برتر»، در راستای شناسایی و تقویت پشتوانه های هویتی، فرهنگی و ارزشی اسلامی- ایرانی، تحلیل و ترسیم چشمانداز ایران ۱۴۰۴، و استفاده از تمام ظرفیت ها، نیروها و انرژی های ملی برای تبدیل استعدادها به قدرت مادی و معنوی انقلاب اسلامی است. بدون شک رسیدن به این جایگاه، جز با تکیه بر مسأله محوری و اتخاذ رویکردی راهبردی و آینده پژوهانه در حوزه مسائل حیاتی و حساس میان «فرهنگ و فنآوری» برای کمک به تصمیم سازی، تدوین سیاست ها و راهبردهای بومی و فراگیر امکانپذیر نیست.
با این توضیح، واضح است که پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی نیز، به عنوان یکی از دستگاههای اجرایی و موظفِ دولت ضروری است تا با تأسیس و توسعه خدمات یادشده و استفاده از ظرفیتهای فنآورانهی سایر دستگاههای علمی و اجرایی کشور، زمینهی پیوند آن را با فعالیتهای فرهنگی این سازمان با نگاهی تخصصیتر فراهم آورد. به همین منظور، دست همکاری با استادان، پژوهشگران، سازمانهای اجرایی و علاقهمندان به مقولهی «فرهنگ و فنآوری» و «ارتباطات و سیاستگذاری فرهنگی» را در پیوند با زمینههایی که در ادامه آمده است، به گرمی میفشاریم...
- انجام پژوهش و مطالعات راهبردی وکاربردی
- برگزاری همایش، پنل، سخنرانی و نسشتهای تخصصی
- ارائه راهبرد و مشاوره به نهادها و دستگاههای اجرایی مسوول و سیاستگذار
- برگزاری کارگاههای آموزشی و دورههای کوتاه مدت و بلند مدت برای نهادها و سازمانها
- جلب و جذب آثار و مقالات علمی و پژوهشی و تالیفات صاحب نظران این حوزهها برای انتشار
- مشارکتجویی با دانشگاهها و مراکز تخصصی مرتبط با حوزههای «فرهنگ و فنآوری» و نظایر آن